چماقداری، واکنش حقیر وذلیلانه دربرابر شکستهای قضایی
محکومیت حقوقی «روزنامه فرانکفورتر آلگمانیه»، در روز ۱۸مهر۹۹، دریک هماوردی قضایی برسر افترائات و نفرتپراکنی علیه سازمان مجاهدین خلق، آنهم برای دومین بار، موضوعی است که جای تأمل بسیار برای وجدانهای بیطرف و بدون غرض و مرض دارد. این حکم دائمی ازچنان قطعیت و اعتباری برخوردار بود که قدرتمندترین روزنامه سرتاسری آلمان فدرال را پساز ۴۰روز بررسی جوانب تمیزخواستن، مجبور به صرفنظر کردن از فرجامخواهی، پذیرش حکم قطعی و لازمالاجرای دادگاه و پرداخت کل هزینههای این رسیدگی بهعنوان طرف بازنده قضایی واداشت. [۱]
این اولین شکست دستگاه دروغپراکنی فاشیسم مذهبی ولایتفقیه، دربرابر پاکیزگی سیاسی مقاومت عادلانه مردم ایران، آنجا که پای حرف مستند، حقوق و قانون درمیان باشد، نبوده و قطعاً آخرین آنهم نخواهد بود؛ اما ازخلال آن میتوان ظرفیت فوقالعاده بالای مجاهدین در به چالش کشیدن تکبهتک دروغهای ساختهشده در کارگاههای جنگ روانی آخوندها را بهخوبی مشاهده کرد، اتهامات و جعلیاتی که جهت ادامه سلطه سارقان حق حاکمیت مردم ایران و کشتارگران مردم ایران خلق شدهاند و ابزار مکملی برای اعدام و تروریسم علیه تنها هماورد نظام ولایتفقیه و مشروعسازی کشتار اعضای ارگان رهبری کننده مقاومت مشروع و مستقل، بهمثابه یگانه مسیر نیل به تعالی و پیشرفت ملت ایران و خلاصی آن از چنگال اهریمنی ولایتفقیه هستند.
درگیر شدن با چنین کیسهای حقوقی پیچیده در دادگاههایی که نبرد در آن، جنگیدن درمیدان حریف است و قوانین آن پیشاپیش، برحسب منافع صاحبان قدرت، ثروت، رسانه و نه ستم دیدگان، تدوین شدهاند، بسیار مشکل و اسباب هرزبردن انبوه وقت، امکانات و توان محدود یک جنبش مقاومت مستقل و مردمی است. برای نیروی مسئولی که تنها به جنگ و نبرد با دزدان سرنوشت میهنش میاندیشد و از ورود به تضادهای دیگر هرگز استقبال ندارد، قاعدتاً چنین چالشهای خردکنندهای، بسیار سخت و طاقتفرساست؛ اما ظرف بیست سال گذشته، مقاومت ایران، دهها دادگاه تحمیلی اداری، کشوری و بینالمللی در غرب را باسابقه بینظیر «پیروزی در تمامی موارد» و «عدم اثبات کوچکترین اتهام» از سر گذرانیده و آزمایشی بیسابقه از طهارت سیاسی ازخود برجای گذاشته است.
دادگاههایی که درآنها، اتهامات دستگاه دروغپراکنی آخوندها، اینبار نه توسط شیخکان فاسدی چون محمد یزدی، جاسوسانی چون محمدتقی فلسفی و موفق الربیعی، فسیلهای مرتجعی چون ابوالقاسم خزعلی، جلادانی چون حسین شریعتمداری و دژخیم علی ربیعی یا لجننامههایی مانند «منافق» اسدالله بادامچیان، «جیغوداد» احمدینژاد و صادق محصولی، «نیمروز» بهاصطلاح سلطنتطلب و یا کیچن تی ویهای تحت مدیریت وزارت بدنام، مثل «میهن تی وی» سعید بهبهانی… بلکه توسط امثال «وزارت خارجه امریکا»، «اتحادیه اروپا»، «دولت فخیمه»، «دولت فرانسه» و اینگونه «ابرقدرتهای سیاسی، اقتصادی و نظامی» نمایندگی میشد که قدرت تأثیرگذاریشان در هر پروسه چالش حقوقی با حریفی مانند یک مقاومت مستقل و تنها، پیشاپیش واضح و قابل پیشبینی بوده است.
اما به اثبات نرسیدن «حتی یک اتهام» «پس از چندین دهه پروندهسازی و تلاش برای جعل و دروغبافی» [۲] در دهها دادگاه تحمیلشده که برای مهار و به چهارمیخ کشیدن این مقاومت درجهت ممانعت از نبرد میهنپرستانهاش تشکیل شده بود، امروز خود بیش از تمامی احکام مستدل این دادگاهها، صدها سند حقوقی، کتاب و استدلال، با رساترین زبان، برای آنکس که به دنبال حقیقت باشد، درسآموز است.
بیجهت نیست خامنهای و نظام سراپافساد آخوندی که چیزی از شرم نمیشناسند، زمانیکه حیا بالکل ازآنها رخت بربسته است و هنگامیکه همه مرزهای رذالت و پلیدی را پشت سر گذاشتهاند، درپس هرشکست درمیادین حرف مستند، حقوق و قانون، تنها به رجالهبازی و هوچیگریهای لمپن پاسدارای چماقداران خود پناه میبرند تا مثلا ازطریق یک خائن پشتپرده تنظیم و نگارش کتابهای اسدالله لاجوردی باعنوان «کارنامه سیاه مناظره زندانیان اوین انتشارات دادستانی انقلاب اسلامی مرکز تابستان۱۳۶۲» به جبران مافات بپردازند. بازنشخوار تولیدات عفن و شکستخورده آخوندی و دروغهایی که آخوند طائب، آخوند یونسی و آخوند مصلحی و آخوند علوی در دهها محکمه حقوقی و دادرسی علنی نتوانستهاند کمترین موفقیتی برای اثبات حتی یکمورد آن به دست آورند، الگویی است که نظام بیحیای آخوندی حتی زمانیکه بمب در دست دیپلمات تروریست بمبگذارش نیز کشف شدهاست به آن روی میآورد. الگویی از رفتار ملکه اعتضادی، رمضان یخی، شعبان بی مخ، زهراخانم، الله کرم و پاسدار حسن عباسی و رجالگانی از این دست که ازطریق عربدهکشیهای هیستریک و چالهمیدانی، با گردوخاک و بدمستی، فقط خاک بهچشم بقیه میپاشند تا حقیقت مخدوش دیدهشود: «اینا چیزی نیست که! ببینید وقتیکه شما [منظور مزدور نفوذی، ایرج مصداقی، مجاهدین است] دست به شکنجه[!!!] میبری، وقتی شما دست به قتل[!!!] میبری، وقتی شما کسایی که اومدهاند در راه شما مبارزه کنند، کسایی که اومدهاند در راه شما جون بدن، اینارو میکنیشون زندان[!!!] اینارو شکنجه میکنی[!!!] اینارو به قتل[!!!] میرسونی، اینارو کثیفترین کارهارو علیهشون انجام میدی[!!!]، دیگه این یه سقفیه که زیر این سقف، شما همه کار میتونید بکنید». [۳]
پانویسها:
[۱] قسمتی از نامه رسمی وکیل «روزنامه فرانکفورتر آلگماینه» به وکیل «شورای ملی مقاومت ایران»: «من حکم ۹اکتبر را ”بهعنوان مقررات نهایی ازجانب موکلم پذیرفتم… آنچه مشخص است – و بهنظر من بهاندازه کافی هم بیانشده – ایناست که موکل من، درخصوص ادعاهای موردمناقشه با موکل شما، دیگر نمیخواهد دعوایی داشته باشد”»
[۲] ۲۷تیر۸۳، خبرگزاری حکومتی ایسنا، آخوندجنایتکار علی یونسی وزیر وقت وزارت بدنام اطلاعات: «البته ما اسناد همکاری منافقین با صدام و دشمنان ملت ایران را به دست آوردهایم و در آینده منتشر خواهیم کرد»… وعده دروغ برای آیندهای که البته هیچوقت محقق نشد.
۲۵اسفند۸۳، برنامه پرسمان تلویزیون شبکه یک نظام، آخوندجنایتکار علی یونسی وزیر وقت وزارت بدنام اطلاعات: «من امروز گزارشی را [درباره مناسبات داخلی مجاهدین] شنیدم، واقعاً متأثر شدم از وضعیت بسیار رقتانگیزی که این عناصر داشتند.
مجری تلویزیون حکومتی: از بریدههای آنها؟
یونسی: بله! عناصری که گول خوردند، رفتند گرفتار اینها شدند، بهشدت اینها مورد شکنجه واقعشدهاند، مورد سوءاستفادههای مختلف قرارگرفتهاند که من شرم دارم از بیان آنها. من امروز به معاونم دستور دادم که این جنایتها را سریع به عرض مجامع بینالمللی برسانند و ثبت بشود که معلوم بشود که چه جنایتهایی در عراق اینها مرتکب شدند. خوشبختانه بسیاری از این اسناد در اختیار ماست… هزاران صفحه اسناد مستند، فیلم از سند مکتوب، امروز در اختیار ماست. ما این اسناد را به نوبه در اختیار محاکم ذیصلاح قرار خواهیم داد. بسیاری از این اسناد قابلانتشار است تا مردم بدانند که این گروهک جهنمی چقدر نسبت به این ملت کینه داشته و چقدر سنگدل بوده… ما این اسناد را بهموقع به دادگاههای صالح عرضه خواهیم داشت»… دروغهاییکه البته هیچگاه منصه ظهور پیدا نکرد.
[۳] مزدور نفوذی، ایرج مصداقی در اجرای مأموریت فحاشی و نفرتپراکنی هفتگی خود علیه ایستادگی دربرابر ملایان، تلویزیون وزارت اطلاعات، موسوم به میهن تی وی، ۲۶شهریور۹۹.
چماقداری، واکنش حقیر وذلیلانه دربرابر شکستهای قضایی
در همین رابطه بخوانید: