نامه افشاگرانه
من از سال ۲۰۱۵ تا الآن در آلبانی در شهر تیرانا زندگی میکنم، در طول این چند سال شاهد هستم که این مزدوران چگونه در این کشور توسط سفارت رژیم خریداری و در مزدوری بکار گرفته میشوند. اولاً کسی نیست که نداند این مزدوران که با فروش همه شرافت خود علیه سازمان مجاهدین به شیطانسازی و دروغسازی میپردازند فقط برای رسیدن به منافع حقیر خود و دریافت چندرغاز پول است و بس.
مثل همین مزدور غلامعلی میرزایی که اخیراً بعد از مزدوری اجازه بازگشت به زیر حاکمیت ملایان را گرفت. من شخصاً او را میشناختم، او سه سال پیش برای رفتن به ایران و رسیدن به خانواده به سفارت رژیم در آلبانی مراجعه کرد ولی سفارت از او خواست ابتدا مزدوری خودش را با لجن پراکنی و مصاحبه علیه سازمان با رسانههای معلومالحال مثل بیبیسی، و دادن اطلاعات از سازمان و تلاش برای جذب مزدور از میان کسانی که با رژیم و همین مزدوران مرز دارند، اثبات کند که غلامعلی هم ذلیلانه سه سال به این کار کثیف تن داد .
قبل از آنهم با مزدور عظیم میش مست همین کار را کردند، با نفراتی هم که در صف ایران رفتن هستند همین کار را میکنند مثل موسی دامرودی و باقر محمدی.
مضحک اینجاست همین مزدوران سفارت آخوندی که در صف رفتن زیر قبای ملاها هستند، در ظاهر میخواهند خودشان را مستقل از رژیم آخوندها هم نشان دهند، درحالیکه علیه سازمان دروغسازی ولجن پراکنی میکنند و حرف و سخنی از جنایات روزانه رژیم نمیگویند، پز پناهنده بودن در آلبانی هم میدهند!
ثانیاً همه ما شاهد بودهایم که مزدوران برای رژیم حکم دستمال یکبار مصرف دارند، رژیم آخوندی همینقدر که استفاده خودش را از اینها کرد آنها را کنار میگذارد و مهره عوض میکند و النهایه به درجات خیانتشان هر جا لازم ببیند، سر به نیستشان میکند.
ثالثاً اینها در بین مردم و هواداران مقاومت بسیار منفور هستند و هیچ هویت و شخصیت انسانی ندارند. کسانی هستند که همه داروندارشان را با پول معاوضه میکنند.
رابعاً در این کشور آلبانی که خودم از ۲۰۱۵ تا الآن زندگی میکنم، شاهد بودهام که هم مردم و هم دولت این کشور ضد آخوندهای تروریست هستند چون کارهای تروریستی رژیم را دیده و موارد آن را دستگیر کردهاند.
در یک کلام جایی برای مزدورهای رژیم در این کشور نیست و عاقبت و سرنوشت آنان نظیر دانیال کسرایی و احسان بیدی و غلامرضا شکری، اخراج و زندان است.
در طول این چند سال شاهد بوده و دریافتهام که ته خط هدف این مزدوران از زدن به مجاهدین فقط دریافت پول و به زیر قبای خامنهای خزیدن هست و نه چیز دیگر. وگرنه چرا با این همه جنایتهای رژیم و قیامهای جانانه جوانان دلیر ایران یک مورد از حق وحقوق مردم دفاع نمیکنند؟
البته مشخص است که چرا، چون خودشان مزدبگیر و همدست رژیم هستند والا خود این مزدوران بیشتر از هر کسی میدانند که دروغهای شاخدار علیه مجاهدین، خودشیرینی و دم تکان دادن برای رژیمی است که دستش در خون جوانان و مردم ایران است.
اما آنچه موجب انگیزه من از نوشتن این سطور شد خیانت و پست فطرتی کسانی مثل باقر محمدی، رضا مزگی و خلیل انصاریان است که هرکدام چند سال با ظاهرسازی و در شکل، خودشان را هوادار سازمان و ضد رژیم و ضد مزدوران در آلبانی نشان میدادند و در بین ما میلولیدند و از سازمان مجاهدین کمک هزینه میگرفتند تا به این ترتیب برای خودشان کسب آبرو و حیثیت کرده و چهره کثیف مزدوری خودشان را بپوشانند، درحالیکه در پنهان اطلاعات سازمان و ما هواداران را در اختیار مزدوران و سفارت میگذاشتند.
مزدوران رضا مزگی و باقر محمدی همیشه دنبال جاسوسی و جمعکردن اخبار بودند. بیخود نیست که باقر محمدی امروز کمک هزینه ماهانه از سازمان دریافت کرد و فردایش اسمش در سایت مزدوران درآمد. یا رضا مزگی امروز مجاهدین به او قطع ارتباط دادند فردا همنشین با سایر مزدوران، سر از کافه حسن حیرانی که به سرمزدوری شناخته شده است، درآورد. هیچوقت یکشبه این اتفاق نمیافتد مگر اینکه از قبل با آنها در تماس و همکاری بوده باشند.
خلیل انصاریان از فردای قطع رابطه مجاهدین با او، سراغ هواداران رفت تا با مظلومنمایی ماهیت خودش را بپوشاند ولی وقتی جواب رد از همه ما دریافت کرد و از او خواسته شد که در قبال مزدوران موضع بگیرد، ناچار به دستورات بعدی رژیم گردن نهاد اول اطلاعات گرفته شده از صحبت با هواداران را البته با قلب صحبتها به رژیم داد که از سایت نجاست خوزستان نمایان شد و روزهای بعد بهصورت کر هماهنگ تمام سایتهای رژیم از آن رونمایی کردند.
ولی برای ما خیلی مشخص است که این افراد تا آخر باید جاسوسی و مزدوری رژیم آخوندها را بکنند و همدست تمام جنایتهای آخوندها بشوند و با خواری تمام زیر قبای آخوندهای پا به گور بروند.
محمود شمس
ژانویه ۲۰۲۱