• English
  • Al
  • العربیه
دوشنبه, اسفند ۱۱, ۱۳۹۹
ايران افشاگر
  • صفحه اصلی
  • مزدوران را بشناسید
  • مروری بر جنگ روانی
  • پرونده
  • از میان مطالب
  • کتابخانه
  • مرکز اسناد
    • اسناد بین‌المللی
    • اسناد جنایت
    • اسناد مقاومت
    • اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت
  • سرسخن
  • مقالات و دیدگاهها
    • نامه های رسیده
  • صفحه ویژه
نتیجه‌ای نبود
بازدید همه نتایج
  • صفحه اصلی
  • مزدوران را بشناسید
  • مروری بر جنگ روانی
  • پرونده
  • از میان مطالب
  • کتابخانه
  • مرکز اسناد
    • اسناد بین‌المللی
    • اسناد جنایت
    • اسناد مقاومت
    • اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت
  • سرسخن
  • مقالات و دیدگاهها
    • نامه های رسیده
  • صفحه ویژه
نتیجه‌ای نبود
بازدید همه نتایج
ايران افشاگر
نتیجه‌ای نبود
بازدید همه نتایج
خانه مرکز اسناد اسناد جنایت

معتادان به خیانت و بی‌مرزی وقاحت – از فریدون ژورک

برگرفته از نشریه مجاهد شماره 807

مرداد ۳۰, ۱۳۹۸
فریدون ژورک

فریدون ژورک

اشتراک کنیدتوئیت کنیداشتراک کنیدپین کنید

نیاز روزافزون رژیم آخوندی در شیب هلاکت و سرنگونی، در چنگ زدن هر روزه به هرخس وخاشاک وآویختن به خائنین آبروباخته برای سنگ زدن به مقاومت ایران، تنها بیانگر عمق پوسیدگی و زوال این رژیم پابگور است. یکی از مزدورانی که نقش‌اش «مزدوری برای همه فصول» است، احمدرضا کریمی نام دارد که پای ثابت تولیدات سفارشی و دست‌ساز وزارتی است و اخیرا هم تحت عنوان نویسنده صحنه گردان شوی خبرگزاری مهر علیه مجاهدین بود.
دررابطه با احمدرضا کریمی توجه شما را به نوشته‌ای از آقای فریدون ژورک، که قبلا در نشریه مجاهد شماره ۸۰۷ به چاپ رسیده است، جلب می‌کنیم.

معتادان به خیانت و بی‌مرزی وقاحت – از فریدون ژورک

در سال ۱۳۶۱ در اوین بودم. بازجویی‌هایم تمام‌شده بود و در انتظار رفتن به دادگاه و صدور حکم به سر می‌بردم. دریکی از روزها فرد جدیدی به داخل بند آورده شد. فردی که برخلاف همه زندانیان دیگر به لحاظ جسمی سالم بود. نه پا و دست و صورتش زخمی بود و نه از دردهای جسمی دیگری رنج می‌برد. هرچند مقداری عجیب بود اما حدس زدم که از زندان دیگری مانند قزل‌حصار آورده شده است. برای خبر گرفتن از آن زندان و وضع زندانیان آنجا به او مراجعه کردم. بعد از چاق سلامتی با گرمی تمام برخورد کرد. وقتی اسمش را پرسیدم، خودش را معرفی کرد: احمدرضا کریمی! از اعضای سابق مجاهدین!
عجب! پس ایشان هستند؟ وصف او را بسیار شنیده بودم. می‌دانستم هیچ‌گاه عضو مجاهدین نبوده و در سال ۵۲ با یک عده از هواداران سازمان ارتباط داشته است و بعد که دستگیر می‌شود، ضمن خیانت به دوستانش به همکاری فعال با ساواک می‌پردازد و در یک شو تلویزیونی به دروغ خود را مجاهد معرفی می‌کند. هم‌چنین شنیده بودم که عنصر بسیار کثیف و رذلی بوده که در سال‌های بعد هم به همکاری با ساواک ادامه داده و جزء منفورترین خائنان شناخته‌شده بوده است.
او هم مرا به نام می‌شناخت. من فردی از جامعه سینمایی ایران بودم که در هواداری از مجاهدین دستگیرشده و متحمل شکنجه و رنج و عذاب شده بودم.
برای من که عمرم را در کار تصویرسازی و سینما طی کرده‌ام این صحنه بسیار تکان‌دهنده بود. آرزو دارم که بعد از سرنگونی آخوندها این قبیل تصاویر را در پرده سینما به هم‌میهنانم ارائه دهم. به هرحال به‌احتمال‌قوی شما هم می‌توانید وضعیت مرا تصور کنید. من باکسی روبه‌رو بودم که می‌دانستم به دروغ خود را از اعضای بلندمرتبه سازمان معرفی می‌کند و مدعی بود که از «تحزب و دگماتیسم تشکیلاتی» البته با کمک و راهنمایی امثال پرویز ثابتی، دست برداشته است و یکشبه به او الهام شده بود که مجاهدین به دولت‌های خارجی وابسته‌اند و به‌خصوص مرکزیت آن در این انحراف سهم اصلی را دارد. نفس برخورد با چنین موجودی حتی به لحاظ حرفه‌یی کنجکاوی مرا برمی‌انگیخت. موجودی بود که می‌توانست سوژه یکی از بهترین و البته دردناک‌ترین، فیلم‌هایی باشد که باید بسازیم. دیدنش به‌خصوص در آن شرایط زندان برایم بسیار عجیب بود. خود را به نادانی زدم و سؤالات بسیار زیادی از او کردم. بسیار سعی داشت خود را فردی جلوه دهد که صادقانه به سؤالات من پاسخ می‌دهد و با هر پاسخ ابعاد جدیدی از رذالت و دروغ‌پردازی و «خالی‌بندی» او برایم روشن می‌شد. به خصوص وقتی از او درباره علت بریدنش از «مجاهدین» و پیوستنش به ساواک پرسیدم او چیزهایی گفت که به‌راستی برایم باور ناکردنی بود. او به جای جواب صریح در مورد خیانتش به بافتن یاوه‌هایی از قبیل اوضاع و احوال شرایط سیاسی ایران و منطقه پرداخت و مطرح کرد که علت اصلی تغییر جبهه‌اش «تضادی است که با مسعود رجوی داشتم»! به‌راستی مانده بودم که با دیوانه‌یی طرف هستم یا انسانی که از فرط بلاهت دیگران را ناآگاه می‌داند. کسی که حتی یک روز عضو مجاهدین نبوده و کسی که خیانت سالیانش او را به یکی از منفورترین دست آموزان ساواک، این سرکوبگران آزادی و آزادیخواهان ایرانی، تبدیل کرده است در توجیه خیانت خود صحبت از «تضاد با مسعود رجوی» می‌کند! یاد گوبلز با آن جمله تاریخی‌اش به خیر که دروغ را هرچه بزرگ‌تر، باورکردنی‌تر می‌دانست. به هرحال تصویر سینمایی من از چنین موجودی تکمیل می‌شد اما نمی‌دانستم در آینده او را چگونه تصویر کنم. این قضیه گذشت و طی سالیان بعد من همیشه به او و عاقبتش فکر می‌کردم تا این‌که تصویر او در اسفند سال ۱۳۷۲ تکمیل شد. روزی که از زندان آزادشده و در دفتر کارم در استودیو ژورک تهران مشغول به کار بودم. در باز شد و سوژه من به داخل آمد. در یک‌کلام شوکه نشدم به‌شدت منقلب شدم. از فلاکتی که از سر و رویش می‌بارید. ریش انبوه و موهای ژولیده‌اش گواهی بود بر وضعیت نابسامان روحی و جسمی‌اش. درمانده‌یی درهم‌شکسته که با فلاکت تمام تقاضای کمک مالی می‌کرد. عجبا از این سرنوشت درد انگیز! خائنی که تا توانست به ساواک خدمت کرد بعد به خدمت لاجوردی درآمد و هرچه از دستش برآمد کرد و حالا … درهم‌شکسته و رانده و مطرود با کوله‌باری از خیانت آواره خیابان‌هاست. تصویر دردناکی است. اعتراف می‌کنم که برای من بسیار دردناک است و درعین‌حال عبرت‌آموز. من به لحاظ شخصی دوست ندارم هیچ انسانی ولو خائنان را این‌گونه ذلیل و مفلوک ببینم. با این‌که احساس می‌کردم با تمام وجود از دیدنش مشمئز می‌شوم ولی در حد توانم به او کمک کرده و ردش کردم. موقعی که می‌خواست برود برای تکمیل تصویر سوژه‌ام از او پرسیدم که یک‌بار صادقانه به من جواب بده چه شد که بعد از انقلاب به خدمت لاجوردی درآمدی؟ این‌بار و برای اولین بار صادقانه پاسخ داد. جمله‌یی گفت که به‌اندازه کتابی برایم معنا داشت. بعدازآن هم گم شد و رفت و دیگر ندیدمش. او گفت: «عریان شدن جلو نامحرم برای اولین بار سخت است، بعدازآن می‌شود یک عادت».
بعد از او بود که فهمیدم انسان موجودی است که می‌تواند «خیانت کردن» را برای خود تبدیل به یک عادت بکند.
اما حالا چرا بعد از سالیان دراز به یاد این مطلب افتاده‌ام؟
چندی پیش تلفنی داشتم از ناشناسی که خود را «دوستی دل سوز و آزاده و دیگر خواه که به جز به مردم و ایران اندیشه ندارد» معرفی می‌کرد. طبعاً آشنایی با چنین انسانی برای هر ایرانی باشرفی شعف انگیز است؛ اما یک چیز مرا آزار می‌داد. صدایش برایم بسی آشنا بود. ابتدا تردید داشتم که او چه کسی است. به یاد آوردم کسی را که چندین بار در تلویزیون‌ها و رسانه‌های مختلف در مذمت سازمان مجاهدین و جنبش مقاومت و به‌خصوص آقای مسعود رجوی و درواقع در حمایت بی‌چون و چرا از رژیم حاکم بر ایران حرف‌های زیادی زده است. بالأخره نامش را پرسیدم و او خود را معرفی کرد. بله ایشان کریم حقی بود.
بی‌اختیار یاد احمدرضا کریمی افتادم و سرنوشت رقت‌انگیز او.
البته بگویم من هیچ کینه شخصی و فردی با هیچ‌کس و ازجمله همین کریم حقی ندارم. او را خائنی درهم‌شکسته می‌دانم که مثل امثال احمدرضا کریمی به ذلت نشسته‌اند و روزبه‌روز بیشتر در گردابی متعفن غرق‌شده‌اند. برایم هم زیاد فرقی نمی‌کند. ساواکی‌ها و بازجویان اوین، دیکتاتوری شاه و ولایت‌فقیه آخوندها. هردو را نافی استقلال و حرمت انسانی می‌دانم و امثال کریمی و حقی را تفاله‌های دفع شده حاکمیت ضدمردمی آن‌ها. البته این سرنوشت به خودی خود تأسف‌بار است اما چه می‌توان کرد که در دنیای واقعی دیگر با انسان‌هایی مسخ‌شده روبه‌رو هستیم که به «خیانت عادت کرده‌اند». کریم حقی نمونه خارج کشوری احمدرضا کریمی است.
به هر صورت او هرچه خواست درباره انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین بافت، از «پاکی و آزادگی هواداران» و «عدم صداقت رهبری و خیانت مرکزیت» گفت و هر یاوه‌یی که متصور بود به آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی نسبت داد. همان‌طور که او داشت یاوه‌سرایی می‌کرد من در ذهنم تصویر خائنی دیگر را تکمیل می‌کردم که روی دست احمدرضا کریمی بلند شده است. تصویری به مراتب سیاه‌تر و مشمئزکننده‌تر. حقی خواستار ملاقات حضوری با من شد تا برایم مدارکی بیاورد که مانع هواداری من از شورای ملی مقاومت و مجاهدین شود. تقاضایش را رد کردم و به او گفتم بسیار کودکانه است که من هواداران را انسان‌هایی صادق بپندارم و رهبری آن‌ها را ناصادق و آن‌چنان که وی مدعی است. این توهین به شعور جمعی هزاران انسان آزاده‌یی است که در کمال آگاهی رهبری جنبش و مقاومت خود را برگزیده‌اند… حقی در ابتدا سعی کرد که با منطق و استدلال به بحث ادامه دهد؛ اما رفته‌رفته عصبی شد و در یک نقطه من احساس کردم پس از سالیان باز هم در برابر یک بازجوی زندان اوین قرارگرفته‌ام که سعی می‌کند ترفندهای مختلفی را به کار بگیرد. چیزی نگذشت که اصل حرف خود را زد. حرفی که ماهیت کریه او و همه مزدوران آخوندی را به زشت‌ترین صورت و در ابعاد غیرانسانی نشان می‌دهد. او با تهدید دست روی داغ از دست دادن دومین فرزندم که در یک کینه‌کشی ضد انسانی توسط مزدوران وزارت اطلاعات مظلومانه به شهادت رسیده گذاشت. کریم حقی در نقش وکیل مدافع قاتلان مدعی شد که او را به شهادت نرسانده‌اند بلکه او خودکشی کرده است و نامه‌یی هم هست که می‌گوید از دست پدرم خودکشی کرده‌ام. بعد هم اضافه کرد او سابقه خودکشی در زندان اهواز هم داشته و پرونده این موضوع در دادگستری اهواز هنوز موجود است.
در اینجا دیگر تحمل آن همه رذالت مقدورم نبود. جوانم را که نو گل باغم بود از من ربودند و مرا سوگوار و داغدار همیشگی‌اش کردند و حالا در کمال وقاحت دست از سرم برنمی‌دارند و از طریق مأموران لو رفته و بی‌آبروی خود برایم تهدید نامه و تطمیع نامه می‌فرستند. به‌راستی اینجا بود که من بار دیگر چهره ضدانسانی بازجویان و مزدوران و خائنان را به عریان‌ترین صورت خود دیدم. احمدرضا کریمی حق داشت. خیانت برای عده‌یی تبدیل به عادت می‌شود و کریم حقی که در بی‌صفتی بین حتی خائنان هم شهره به «کریم زن کش» است، خوار و ذلیل این اعتیاد است.
یاد شهادت فرزند چنان عنان از کفم ربود که با تندی او را رد کردم و تا چند روز از فرط شوک عصبی به خود می‌پیچیدم.
بعدازآن بیشتر و بهتر از راز آن همه کینه‌ورزی با آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی و مقاومتی که پیش می‌برند آگاه شدم. همه این‌ها حلقه‌های ناگسستنی یک زنجیر هستند. این است که معتادان به خیانت هیچ‌چیز، جز دشمنی با مقاومت ایران را نمی‌بینند. نه از اعدام‌های خیابانی حرفی می‌زنند و نه کشتار زندانیان بی‌دفاع را به خاطر می‌آورند و نه دختران خردسالی را به یاد می‌آورند که قبل از اعدام مورد تجاوز قرار می‌گرفتند. نه هزاران سرو ایستاده و بالابلند که با آگاهی تمام بر طناب دار بوسه زدند را می‌بینند و نه شیر زنانی را می‌فهمند که برای اولین بار در تاریخ ایران به میدان نبرد با جرارترین ارتجاع تاریخی مردم ایران شتافته‌اند. البته امثال کریم حقی بسا حقیرتر و بی‌ارزش‌تر از این هستند که در برابر سؤالات اساسی جنبش مردم قرار گیرند. او و امثال او دارند به وظایف «اطلاعاتی» خود عمل می‌کنند. اعتیادی مزمن به خیانت و وطن‌فروشی که عاقبتی جز لعن و طرد از طرف همه مردم ایران ندارند.

دست چو منی که جام و ساغر گیرد
حیف است که آن دفتر و منبر گیرد
تو زاهد خشکی و منم فاسق‌تر
آتش نشنیده‌ام که درتر گیرد

مقاله معتادان به خیانت در نشریه مجاهد
مقاله معتادان به خیانت در نشریه مجاهد
تگ‌ها: عملیات روانی وزارت اطلاعاتمزدوران وزارت اطلاعات آخوندها
پست قبلی

درگذشت صافی الیاسری نویسنده مشهور عراقی

پست جدید

سرایت فضیحت اعتراف‌گیری‌های اجباری به سایر جنایات وزارت اطلاعات بدنام آخوندها

پست‌های مرتبط

پنجول اتمی آخوند علوی وزیر جاسوسی و شکنجه و تروریسم نظام
اسناد جنایت

پنجول اتمی آخوند علوی وزیر جاسوسی و شکنجه و تروریسم نظام

آخوند محمود علوی وزیر اطلاعات آخوندها اعتراف کرد، فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی علیه مجاهدین کار وزارت اطلاعات است
اسناد جنایت

آخوند علوی اعتراف می‌کند: فیلم‌ها و سریال‌ها برای شیطان سازی از مجاهدین کار وزارت اطلاعات است

آخرین مطالب

تجمع بازنشستگان تأمین اجتماعی در ششمین هفته متوالی در ۲۶شهر از ۲۱ استان- اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت

تجمع بازنشستگان تأمین اجتماعی در ششمین هفته متوالی در ۲۶شهر از ۲۱ استان

...

عقب نشینی رژیم در ششمین روز قیام در برابر سوختبران - سخنگوی مجاهدین

عقب‌نشینی رژیم در ششمین روز قیام در برابر سوخت‌بران – سخنگوی مجاهدین

...

خیزش سیستان و بلوچستان-۷- خیزش هموطنان بلوچ برغم سرکوب شدید برای ششمین روز ادامه می یابد- اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت

خیزش هموطنان بلوچ برغم سرکوب شدید برای ششمین روز ادامه می یابد

...

دگردیسی ننگین و ذلّت بار اسماعیل یغمایی – به قلم علی معصومی

دگردیسی ننگین و ذلّت‌بار اسماعیل یغمایی – به‌قلم علی معصومی

...

درباره ایران افشاگر

سایت «ایران افشاگر» افشاکننده مزدوران و مأموران وابسته به وزارت بدنام اطلاعات آخوندی و طرح‌ها، توطئه‌ها و ترفندهای پشت پرده فاشیسم مذهبی حاکم بر میهنمان ایران است.

iran.efshagar@gmail.com

 

پیوندها

سایت مجاهد
سایت همبستگی ملی
سایت مریم رجوی
سایت شورای ملی مقاومت
سایت سیمای آزادی
سایت کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت

ایران افشاگر

© 2019 - ایران افشاگر. استفاده از مطالب مندرج در سایت با ذکر منبع بلامانع است.

نتیجه‌ای نبود
بازدید همه نتایج
  • صفحه اصلی
  • مزدوران را بشناسید
  • مروری بر جنگ روانی
  • پرونده
  • از میان مطالب
  • کتابخانه
  • مرکز اسناد
    • اسناد بین‌المللی
    • اسناد جنایت
    • اسناد مقاومت
    • اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت
  • سرسخن
  • مقالات و دیدگاهها
    • نامه های رسیده
  • صفحه ویژه

© 2019 - ایران افشاگر. استفاده از مطالب مندرج در سایت با ذکر منبع بلامانع است.

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Create New Account!

Fill the forms bellow to register

All fields are required. Log In

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In

Add New Playlist