• English
  • Al
  • العربیه
شنبه, بهمن ۴, ۱۳۹۹
ايران افشاگر
  • صفحه اصلی
  • مزدوران را بشناسید
  • مروری بر جنگ روانی
  • پرونده
  • از میان مطالب
  • کتابخانه
  • مرکز اسناد
    • اسناد بین‌المللی
    • اسناد جنایت
    • اسناد مقاومت
    • اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت
  • سرسخن
  • مقالات و دیدگاهها
  • صفحه ویژه
نتیجه‌ای نبود
بازدید همه نتایج
ايران افشاگر
نتیجه‌ای نبود
بازدید همه نتایج
خانه مقالات و دیدگاهها

قریه عشق‌آباد، از؛ مظفر بابانیا

آذر ۲۱, ۱۳۹۹
قریه عشق‌آباد، از؛ مظفر بابانیا

قریه عشق‌آباد، از؛ مظفر بابانیا

اشتراک کنیدتوئیت کنیداشتراک کنیدپین کنید

قریه عشق‌آباد، از؛ مظفر بابانیا
در امتداد جاده زمان که از قریه عشق‌آباد می‌گذشت، تنهایی به راه افتادم. در مسیر غرق اندیشه خود شدم. افکارم رشته‌ای نداشت تا در خطوط چهره‌ام نقاشی کند، با افکار مشوش اما شاداب، احساس نزدیکی ولی تنها، بااینکه در شتاب بودم و ضمیرم در جوشش، اما با آهنگ نسیم وزش باد گام‌هایم را همسنگ می‌کردم. بعضاً از باریکه‌ای رد می‌شدم که اگر در لحظه به آن فکر می‌کردم، همچون بندباز احتمال سقوط از پرتگاهی به ته دره را می‌دادم. می‌بایست از همین مسیر عبور می‌کردم، چراکه در کتاب‌ها خوانده بودم که رسیدن به چشمه حیات جاودان تنها با عبور از هفت‌خوان میسر است، نجوای آزادگان را از اعماق تاریخ می‌شنیدم که روزگاری راهنمای این مسیر بودند.
به کنار یک تخته‌سنگی که از شکاف آن آب خنک و گوارا می‌جوشید لختی چون دیگر رهگذران در آسایش، نشستم. اما ذهنم با دوری قریه عشق‌آباد بی‌تاب شده بود، چراکه از کوچه و پس‌کوچه‌هایش طراوت عشق پراکنده می‌شد. برایم متصور نبود که دیگر نبینم و از گشت‌وگذارهایی که در آن می‌کردم به‌صورت نواری جلویم رژه می‌رفت. بخصوص لحظاتی پژواک صدای ناخدایش در گوشم طنین می‌انداخت که آهای اهالی قبیله از بندرستگان و از اسارت‌جستگان، دیگر نشاید آهنگ گام‌هایتان اندک‌اندک و پاورچین، باید از بند قریه عشق‌آباد رها شد، باید از دنیای گذشته خویش فاصله گرفت، زمان طلوع فجری دیگر است. اما گویی پذیرش آن برایم سخت بود. چون سی و اندی سال بافت‌های ذهن و عینم در آن قریه تنیده شده بود. اما چه باید کرد؟ پژواک ناخدایش امانم نمی‌داد! سخت و سنگین بود. تأملی کردم و مروری برگذشته دور و نزدیک، به داستان سیمرغ در کوه قاف، و راه دشواری که پیمودیم. لحظه‌ای از ذهن گذراندم و به آن لبیک گفتم. در چنین گذرگاه تاریخی است که باید از آن توان لایزال استفاده کرد، به قدرت و توانم ایمان آوردم. قدرتی که از جوشش کوره‌ای گدازان آبدیده شده بود که در آن لحظه یارای دیدنش را نداشتم و مقهور دیوار اندیشه خویشتن خویش بودم. از آن برزخ درآمدم، راه و چاره گزیدم، گفتم قریه عشق‌آباد را باید با خود ببرم، شهیدانش و رزم و نبرد بی‌امانش را کوله‌بار خویش نمودم و راه افتادم.
به سرزمین سنگستان رسیدم. زمینش بی‌آب‌وعلف، خشک و دل‌گرفته، اطرافش با دیوارهای بلند (تی وال) محصور شده بود. بوی مرگ و نیستی از آن ساطع می‌شد. احساس کردم که قبیله دریوزگان زمان می‌خواستند سرنوشت مرگ و رخوت کویری را برایم رقم بزنند و پرواز اندیشه‌ام از قد آن دیوارها، بلندتر نشود.
و محصور آن گردم. اما ندایی از سرسلسله خوبان شنیدم که عارضه دیوارها را نگذارید در اندیشه بلندپروازتان رسوخ کند و چون پرنده‌ای بال بسته طعمه وحوش و جانوران گردد. به خود آمدم، اما زمانی نگذشت، آن دیوسیرتان که ارتزاقشان خون گرم بهتران بود به جانمان افتادند. جوشش خون‌ها به آسمان رفت باران رحمتی شد در سرزمین دگری، خویش را یافتم زیبایی و طراوت طبیعت آن تداعی سرزمین بهشتی بود به خود غره شدم که حتماً پاداش این مسیر پررنج و طولانی، این‌گونه به ما عطا گشته. ظاهری سرمست و مغرور، دیگر از آن جانیان درنده‌خوی و خون‌آشام خبری نیست، با طراوت گل و بارش باران و دامنه کوه و دشت و دمن احساس آزادی می‌کردم. غفلتی مرا در ربود، مقهور ظاهر فریبنده قریه قندآباد شدم. اما ندایی از جوهر بهار سررسید که غافل نباشید قندآباد هرچند سرزمین خوبی است ولی شهد آغشته به زهر و موشک‌های مخملین را در پس این‌همه طراوت باید دید. به تو نشاید که بیرون را بینی و قال را، تو درون را بنگر و حال را.
هوشیار شدم، در ضمیرم زیبایی بهاری که از جوهر بهار ساطع شده بود را یافتم و در پیام جان جانان خط مقدم را پیدا کردم و خود را در پیمایش هزار سرزمین عشق‌آباد دیدم، آخر از ابتدا کوله‌ام را از شهیدان آن سرزمین و رسم قریه عشق‌آباد پرکرده بودم، اما از اینکه تا آن زمان درب کوله را باز نکرده، و نگاهی به آن نینداخته بودم، شرمنده شدم. پس کجا رفت آن عهد و وفای یاران؟
رزمنده سرزمین قند آباد شدم، اندیشه‌ام را از گردوغبار سرزمین جدید زدودم، کوره‌ای راه افتاد، تیغه شمشیرم را که نیاز به صیقل زدنی نو داشت در آن کوره گداختم. این‌گونه مسیر دیرین مجاهدی را به‌وضوح خطی از نور یافتم، به خود گفتم همه این مسیر از عشق‌آباد و سنگستان و قندآباد همه و همه برای سرزمین رنج محله است تا بتوانیم آن محنت‌کده و مردمان اسیر در چنگال دایناسورهای زمان را رها کنیم و چون سرزمین عشق‌آباد طراوت انسانی را در آن بپراکنیم. و رهایی را در آن بنا نماییم.
به امید آن روز که دور نیست.
مظفر بابانیا – آذر ۹۹

قریه عشق‌آباد، از؛ مظفر بابانیا

تگ‌ها: اشرف3مجاهدین در آلبانی
پست قبلی

اسدالله اسدی مسئول شبکه جاسوسان وخبرچینان وزارت اطلاعات، گزارش سایت نیوزبلاد بلژیک

پست جدید

بازتاب هشدارگزارشگران سازمان ملل متحدبه رژیم آخوندی، درباره قتل عام زندانیان سیاسی در رسانه های بین المللی

پست‌های مرتبط

بهای مجاهد بودن و مجاهد ماندن - ایوب آستا عالمی
مقالات و دیدگاهها

بهای مجاهد بودن و مجاهد ماندن – ایوب آستا عالمی

چرا به مسعود رجوی عشق می ‌ورزیم؟
مقالات و دیدگاهها

چرا به مسعود رجوی عشق می ‌ورزیم؟ (۱)

آخرین مطالب

جنون اطلاعات آخوندی از بزرگداشت قهرمان ملی سرهنگ خلبان بهزاد معزی

جنون اطلاعات آخوندی از بزرگداشت قهرمان ملی سرهنگ خلبان بهزاد معزی

...

بهای مجاهد بودن و مجاهد ماندن - ایوب آستا عالمی

بهای مجاهد بودن و مجاهد ماندن – ایوب آستا عالمی

...

سالروز درگذشت «آبه پیر» قهرمان مقاومت ضدفاشیستی فرانسه

سالروز درگذشت «آبه پیر» قهرمان مقاومت ضدفاشیستی فرانسه

...

۳۳ اعدام در ایران تنها در دی‌ماه ۱۳۹۹ و لزوم ارجاع پرونده جنایات رژیم به شورای امنیت - اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت

۳۳ اعدام در ایران تنها در دی‌ماه ۱۳۹۹ و لزوم ارجاع پرونده جنایات رژیم به شورای امنیت

...

درباره ایران افشاگر

سایت «ایران افشاگر» افشاکننده مزدوران و مأموران وابسته به وزارت بدنام اطلاعات آخوندی و طرح‌ها، توطئه‌ها و ترفندهای پشت پرده فاشیسم مذهبی حاکم بر میهنمان ایران است.

iran.efshagar@gmail.com

 

پیوندها

سایت مجاهد
سایت همبستگی ملی
سایت مریم رجوی
سایت شورای ملی مقاومت
سایت سیمای آزادی
سایت کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت

ایران افشاگر

© 2019 - ایران افشاگر. استفاده از مطالب مندرج در سایت با ذکر منبع بلامانع است.

نتیجه‌ای نبود
بازدید همه نتایج
  • صفحه اصلی
  • مزدوران را بشناسید
  • مروری بر جنگ روانی
  • پرونده
  • از میان مطالب
  • کتابخانه
  • مرکز اسناد
    • اسناد بین‌المللی
    • اسناد جنایت
    • اسناد مقاومت
    • اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت
  • سرسخن
  • مقالات و دیدگاهها
  • صفحه ویژه

© 2019 - ایران افشاگر. استفاده از مطالب مندرج در سایت با ذکر منبع بلامانع است.

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Create New Account!

Fill the forms bellow to register

All fields are required. Log In

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In

Add New Playlist