افسار پاره کردن درهراس از سرنگونی
چهلویک سال است که رژیم پابهپای چپاول داراییهای مردم ایران و سرکوب آزادیها، در تلاش برای ریشهکنی تهدید اصلی خود، ، شیطانسازی و جنگ روانی را در ابعاد بیسابقه بهپیش برده است. در این ۴۱سال لحظهای نیست که دشمن مردم ایران از این جنگ روانی کوتاه آمده باشد. پس چه اتفاق جدیدی افتاده که ایجاب میکند این دور از افسار پاره کردنهای مزدوران رژیم را بررسی کنیم؟
کسانی که جنگ تبلیغاتی و پروپاگاندای رژیم را دنبال کرده باشند گواهی میدهند که دور جدید تشبثات رژیم، بهخصوص بعد از کهکشان امسال در کمیت و کیفیت بیسابقه است. رابطه رژیم با مجاهدین بهگواهی چهلویک سال موضعگیری و عملکرد طرفین رابطه تز و آنتیتز است. امکان همزیستی بین این دو نیست و استمرار حیات هر یک مستلزم نابودی طرف دیگر است.
همانطور که مجاهدین در عمل اثبات کردهاند که برای سرنگونی رژیم از هیچ فداکاریای رویگردان نیستند، رژیم همبارها ثابت کرده که حاضر به پرداخت هر قیمتی برای نابودی مجاهدین است.
از جنگ ضدمیهنی، تا عملیات تروریستی در عراق، از زد و بند با «شیطان»های بزرگ و کوچک برای کشیدن پای قدرتهای بزرگ به بمباران مجاهدین در عراق تا توطئه ننگین ۱۷ژوئن.
البته هر نوآموز دنیای سیاست میداند که طرفهای معامله در این زد و بندها، محض رضای خدا تن به بیآبرویی معامله با کثیفترین و عقبماندهترین حکومت دیکتاتوری مذهبی معاصر نمیدادند و هزینه سیاست مماشات را رژیم با پرداخت میلیاردها دلار از کیسه مردم ایران میپرداخت و میپردازد.
پروژههای پیدرپی رژیم شکست خورد. هدف مشخصشده، یعنی نابودی مجاهدین میسر نشد که البته چراییاش جای بحث مفصل دارد. حالا رژیم در مرحله سرنگونی است. سرخورده از تأمین هدف اصلیاش، یعنی نابودی مجاهدین، هدف مقدم در پروژههای شیطانسازی برایش کند کردن روند سرنگونی است.
قیمت اما، هر چه بهپیش میرویم برای رژیم سنگینتر شده و بازهم خواهد شد ازجمله دستگیری و فضاحت بیسابقه محاکمه دیپلمات شاغلش در اروپا، یکی از کلانترین هزینههایی که رژیم برای جنایات تروریستیاش در خارج پرداخته است.
شیطانسازی، بهمثابه روی دیگر سکه تروریسم رژیم تابع همان خطوط عام سیاستهای تروریستیاش است. در اینجا هم رژیم ناچار به پرداخت هزینه، بهمیدان آوردن تمام نیروهای ذخیره و پذیرش ریسک سوزاندن آنها است.
البته بسیاری از این مزدوران تلاش میکنند حتیالامکان ظاهر را حفظ کنند. ولی اغلب احمقتر از آن هستند که بفهمند با بستن کراوات یا دوتیغه کردن ریش، یا با فحش دادن به خدا و پیغمبر، میتوانند مخاطب را گول بزنند که گویی جیرهخوار رژیم نیستند.
یکیشان با فحاشی بهمجاهدین و هوادارانشان آرام نمیگیرد و حتی بهحامیان بینالمللی آنها فحاشی میکند. در «اینترلینک» رژیم ژست روشنفکریاش را هم میسوزاند و در مقالهای ۷۸۲ کلمهای، در بین انواع فحشها فقط پنج بار کلمه روسپی را برای اشاره به شخصیتهای سیاسی شرکتکننده در کهکشان به کار میبرد، یعنی هر صد و پنجاه کلمه یا تقریباً هر یک دقیقه یکبار. و بهاینترتیب درجه لمپنیسم آخوندی و التزام عملی و اخلاقیاش بهخامنهای را لو میدهد. یکی دیگر گفته این حامیان، میرغضب هستند.
یکی دیگر که ظاهراً درجه تبش بالاتر بوده، گفته حمایت جوزف لیبرمن و گینگریچ و سناتور منندز و تام ریچ و رودی جولیانی که مهم نیست، اگر راست میگویید حمایت سیاستمداران «ایرانی» را بهدست آورید. در همان نقطه از هذیانگویی گفته اینها همه تلاشهای اجرای نقشه خاورمیانه جدید تحت نام خودمختاری و حقوق ملیتها است.
یکی دیگر گفته مجاهدین جنگلها و مراتع را آتش میزنند. بیچاره خواسته چهل سال بعد از خمینی که گفت مجاهدین خرمنها را آتش میزنند، یک گام پیشروی داشته باشد.
یکی دیگر گفته مجاهدین فرزندان را از پدر و مادرهایشان جدا کردند و آنها را بهخانوادههای اروپایی فروختند. یکی دیگر که ظاهراً قاطی کرده که کدام دستورالعمل وزارت اطلاعات را در کدام سایت باید اجرا کند مقالهای در مورد اینکه اپوزیسیون از همایش مجاهدین انتقاد فعال میکند را در سایت نجاست متعلق بهرژیم منتشر کرده و الان خودش هم نمیداند بالاخره ماسک اپوزیسیون را بهچهره نگه دارد یا نه.
یکی دیگر که ظاهراً از دو سال پیش در کما بوده و کهکشان پارسال در اشرف۳ را بالکل ندیده، نوشته مجاهدین همیشه همایش را در پاریس برگزار میکردند. این بار به دلیل مخالفت دولت فرانسه مجبور شدند در شهر تیرانا برگزار کنند.
یکی که بهنظر از بقیه بامزهتر! است گفته مجاهدین بهاسرائیل و سعودی و ابوظبی وابسته هستند. راستش نفهمیدیم ابوظبی را چطور وارد معادلات کرده است!. یکی هم نوشته فقط در یک سفر رهبر مجاهدین بهعربستان سعودی، میزان طلایی که بهعنوان هدیه به او دادهشده قابلحمل با هواپیما نبوده و با چندین کامیون بهعراق حمل شده و تا سالها بعد در بازارهای اردن فروخته میشد.
با این سؤال شروع کردیم که چرا باید این تشبثات نوعاً تکراری را بررسی کرد. جواب این است:
افسار پاره کردن اینها علامت مهم بحران سرنگونی رژیمی است که به ته خط رسیده است.
خزعبلات مزدورانی که رژیم وارد این صحنه کرده، مشابه زوزه برخی حیوانات است که زلزله را کمی پیش از وقوع حس میکنند. کسی دنبال معنی و مفهوم در خود آن صداها نمیگردد. مفهومی پایهایتر مطرح است. رژیم در چنان وضعیتی است که ناچار است خودش همه دعاوی قبلی درباره فقدان پایگاه اجتماعی مجاهدین را در عمل ضایع کند و تمام جیرهخوارانش را بهصورت آتشبهاختیار بهصحنه بریزد و پیه تمامی خرابکاریها و آبروریزیهای آنها را هم بهتن بمالد. این یعنی وحشت و جنون رژیمی که در عراق و لبنان هم کمرشکن میشود و در همه محورها بهسمت سرنگونی میرود.
افسار پاره کردن درهراس از سرنگونی
در همین رابطه بخوانید:
گردهمایی جهانی ایران آزاد، همبستگی با قیام مردم ایران، حمایت از کانونهای شورشی و ارتش آزادی
تروریسم هدفمند یک فاشیسممذهبی وحشی و قرونوسطایی بهنام «ولایتفقیه»
مرورشماریاز طرحهایشکستخورده دشمنضدبشر برایترور مسعود رجوی رهبر مقاومت
«پرچم دروغین» در دست حکومت ایران پدرخوانده تروریسم
ابرازشگفتی دولترومانی ازاظهارات مقاماتتهران و دروغپراکنیهای آنها
استاندار خوزستان، درماهشهر چیزیبهنام نیزارها نداشتیم !!!، ماورای وقاحت و دجالیت
کشتار درمکه، نمونهای منحصربهفرد از عملکردهای رژیم فاشیستی حاکم برایران
ترور دکترکاظم رجوی شهید بزرگ حقوقبشر توسط عوامل تروریست نظام پلید آخوندی
مریم رجوی: زمان آنست که جامعه جهانی به سه دهه مصونیت سران رژیم آخوندی خاتمه بدهد
تروریسم و شیطان سازی – بیانیه شورای ملی مقاومت ایران- فصل هفتم – ۹۸۰۶۳۱