غلامرضا صادقی جبلی مأمور اطلاعات آخوندها در طرح نفوذ به درون مناسبات سازمان مجاهدين و ارتش آزادی بخش می باشد و در اجرای تعدادی از طرحها و پروژههای وزارت اطلاعات برای شيطان سازی عليه مجاهدين، نقش داشته است.
مزدور صادقی جبلی در دهه ۶۰ به زندان افتاد و در زندان به خيانت تن داد و به استخدام وزارت اطلاعات در آمد. او همكاری و سرسپردگی به رژيم ولايتفقيه را با شركت در شكنجه زندانيان مجاهد و به گفته خودش با اعلام آمادگي برای تير خلاص زدن به مجاهدين شروع كرد و وقتی که با شركت فعال عليه زندانيان مجاهد توانست اعتماد كامل دژخيمان را جلب كند، از سوي وزارت اطلاعات بهمنظور نفوذ در سازمان مجاهدين خلق و انجام اقدامات تروريستي در اشرف به خارج كشور فرستاده می شود، اما به دنبال لو رفتن ماهيت او و اخراج از اشرف، به تيف (خروجی تحت كنترل نيروهاي آمريكايی) رفته و ازآنجا به دامن وزارت اطلاعات برميگردد و دور جديدی از مأموريتهايش را همراه با ديگر مزدوران وزارت اطلاعات عليه اشرف و مجاهدين شروع می کند.
وی، پس از اعزام به خارج كشور، بهرغم تظاهر به پناهندگی، متناوباً برای گرفتن مأموريتهای جديد و توجيه توسط وزارت اطلاعات به ايران رفتوآمد دارد. وی در سال ۹۵ ميلادی با زير پا گذاشتن حكم دادگاه كانادا، فرزند خردسالش را كه نزد مادرش زندگی می کرد، می ربايد و او را به ايران تحت حاكميت آخوندها ميفرستد و از كانادا فرارمی كند. مزدور صادقی جبلی با شكايت مادر و به جرم بچهدزدی تحت تعقيب پليس بينالملل قرار ميگيرد و سرانجام دستگير و برای محاكمه به كانادا مسترد می شود. روزنامه كانادايی تورنتو سان، ۱۵ ژوئيه ۲۰۱۲ (۲۵ تير ۹۱) گزارش داد: دادگاه عالی انتاريو، غلامرضا صادقی جبلی را به جرم ربودن يك كودك، به ۲۲ ماه زندان و ۲ سال حبس تعليقی محكوم كرد.
اما اين مزدور در دادگاه نيز به دستور وزارت اطلاعات، خود را وابسته به سازمان مجاهدين وانمود ميكند تا از اين رهگذر، اعتبار و مشروعيت سازمان مجاهدين را مخدوش كند. ولي سوابق لو رفته و فعاليتهای آشكار و چندساله وی بهعنوان يك مأمور وزارت اطلاعات آشكارتر از آن بود كه اين ترفند رذيلانه بتواند كسي را فريب بدهد و اين ترفند رسوای اطلاعات آخوندی بر سرخود رژيم و مزدورش خراب شد.
غلامرضا صادقي جبلي كيست و سوابق او چيست؟
غلامرضا صادقي جبلي، به خاطر ارتباطات محدودي كه پس از پيروزي انقلاب ضد سلطنتي با هواداران مجاهدين در اصفهان داشت، بعد از سال ۶۰ و آغاز سركوب گسترده هواداران مجاهدين توسط پاسداران دستگير ميشود.
وي در زندان اوين و گوهردشت تن به خيانت داده و به همكاري فعال با بازجوها و زندانبانان جنايتكار پرداخت و علاوه بر جاسوسي و دادن گزارش عليه زندانيان مقاوم، همراه با پاسداران و شكنجه گران در ضرب و شتم و شكنجه زندانيان شركت ميکرد. او به گفته خودش در زندان اوين، داوطلب تير خلاص زدن به مجاهدين شده بود.
غلامرضا صادقي كه در زندان آزمايش مزدوري و خودفروختگي را به جلادان پس داده و نمره قبولي گرفته بود، در سال ۶۷، با طرح نفوذ در سازمان مجاهدين، از طريق پاكستان به كانادا فرستاده شد.
او در كانادا با پوش رانندگي تاكسي و تشكيل خانواده شروع به تثبيت خود و سفيدسازي ميکند و از سال ۱۹۹۴ سعي ميکند به ملأ هواداران نزديك شود تا بتواند تدريجاً به مناسبات هواداران مجاهدين نفوذ كند اما در اين كار چندان موفق نميشود.
از سوي ديگر، در سال ۱۹۹۵ مزدور صادقي برخلاف حكم يك دادگاه كانادا كه مقرر كرده بود فرزند ۴ سالهاش را به مادر او بسپارد، اين كودك را به ايران تحت حاكميت آخوندها ميفرستد.
علت چنين اقدامي به يكي از شيوههاي شناختهشده اطلاعات آخوندي برميگردد كه سعي ميکند براي جلوگيري از جذب نفرات نفوذي به مناسبات مجاهدين و در چنگ داشتن آنها، از آنها گروگاني داشته باشد.
ازآنجاکه فرستادن كودك به ايران خلاف حكم دادگاه بود و ميتوانست تعقيب وي را به دنبال داشته باشد، صادقي جبلي براي فرار از تعقيب قانوني به آمريكا فرار ميکند.
در آمريكا با استفاده از ناشناخته بودن نزد مسئولين سازمان و با لاپوشاني سوابق خيانت بارش در زندان و حكم دادگاه كانادا، و باسابقه سازي دروغين مقاومت در زندان، شروع به فعاليت با هواداران مجاهدين ميکند و خواستار اعزام به عراق ميشود و سرانجام در سال ۷۶ (۱۹۹۷)، به عراق فرستاده ميشود.
اما اين سابقه سازي و لاپوشاني در ارتش آزاديبخش طولي نميکشد، چراکه يک سال پس از ورود وي به پذيرش ارتش، توسط يكي از رزمندگان اشرف؛ مجاهد صديق مسعود آقايي كه از همبندان وي در زندان بوده، مورد شناسايي قرار ميگيرد. مسعود آقايي طي گزارشي به مسئولانش، سوابق واقعي جبلي را برملا ميکند.
بخشهايي از گزارش روشنگرانه مجاهد صديق مسعود آقايي
«فرد مزبور [غلام صادقي] اهل اصفهان كه او را از ۱۳۶۰ در زندان جمشيديه ميشناختم بعد باهم به زندان قزلحصار رفتيم و در سال ۱۳۶۳ او را مجدداً در زندان اوين ديدم از افراد خائن زندان بود كه در شكنجه و ضرب و شتم زندانيان مجاهد بهطور فعال با پاسداران و بازجوها همكاري ميکرد و از نفراتي بود كه هر وقت پاسداران ميخواستند كسي را به زير ضرب و شتم بگيرند او را صدا ميکردند تا سال ۱۳۶۱ كه در زندان قزلحصار بوديم وضعيتش مثل اغلب زندانيان خوب بود بعد كه به انفرادي گوهردشت رفت و در سال ۶۳ در اوين او را ديدم در اوين به ضرب و شتم و شكنجه بچهها اقدام ميکرد. به نظرم وضعيت او مشكوك است و از مزدوران رژيم است».
قسمتيهايي از گزارش دوم مسعود آقايي درباره مزدور غلامرضا صادقي جبلي
از تاريخ آبان ۶۱ تا پاييز ۶۳ من ديگر او رانديدم در پاييز ۶۳ دربند ۶ (موسوم به آموزشگاه) او را ديدم كه با پاسداران بند همكاري ميکرد و بعد از مدتي به سلول ما (۹۵) آمد كه در اين سلول همراه با پاسداران و ديگر خائنين به ضرب و شتم بچهها ميپرداخت كه در ضرب و شتم نفرات زير شركت داشت: مجاهد شهيد حجت معبودي، مجاهد شهيد عليرضا فولادوند، مجاهد شهيد فرامرز عيوضي، مجاهد شهيد غلامرضا … و تعداد ديگري از زندانيان مجاهد ازجمله فردي به اسم عطاء، خسرو، … موارد زيادي است كه اسامي آنها را فراموش کردهام، موارد بالا خودم حضور داشتم و چيزي نيست كه از ديگران شنيده باشم. يك فرد ماركسيست بود كه با بچههاي سازمان رابطه نزديكي داشت، غلام صادقي با او صحبت كرد بهطور مستمر و باعث شد كه آن فرد ببرد و اسم اصلي خود را بگويد و اطلاعات خود را بگويد و از زندان آزاد شود… در مصاحبههاي حسينيه اوين اسم اصلي خود را گفت كه اكنون فراموش کردهام از عملكرد او در داخل شعبههاي بازجويي و اتاق شكنجه خبري ندارم ولي خودش بارها ميگفت كه خدا كند بتوانم بچههاي سازمان را تير خلاص بزنم و به اين كار هم افتخار ميکنم…
خودش بارها به صداي بلند در داخل سلول ميگفت طرفدار امام خميني هستم و براي او كار اطلاعاتي هم ميکنم در مواقعي هم كه به ضرب و شتم بچهها مشغول بود با كينه حيواني ميزد و در اين كار ديگران را هم تشويق ميكرد.
اتاق ما دربسته بود و براي كارهايي كه داشتيم، در ميزديم كه درب اتاق را پاسداران و يا نفرات مورد اعتماد آنها باز ميكردند. ازجمله نفرات مورد اعتماد پاسداران كه درب را باز ميکردند، رضا صادقي بود. زندانياني كه با آنها همبند بودم در مورد وي گفتند كه معلوم است به گوهردشت رفته زير فشار بريده و برگشته است البته رضا اين موضوع را كه در گوهردشت بريده است تأييد كرد و ميگفت: من در انفرادي گوهردشت فكر كردم و ديدم كه سازمان اشتباه كرده است و مرا گولزده و حالا هر کاري كه بتوانم عليه سازمان انجام ميدهم. من جمهوري اسلامي را قبول دارم و هر كاري بتوانم برايش ميکنم. در خدمت به آن انجام ميدهم … يك روز محمدصادقي (پاسدار بند) آمد و گفت بلايي سرتون ميارم كه نگو و نپرس… دو روز بعدازاين حرف درب سلول باز شد و حدوداً ۱۲-۱۰ نفر از نفرات تواب وارد اتاق شدند و خود محمد صادقي گفت هر بلايي كه ميخواهيد سر نفرات اين اتاق بياوريد ما پشت شما هستيم … حدوداً يك ماه بعد غلام صادقي هم به اينها پيوست كه او هم مثل اينها در ضرب و شتم ما شركت ميكرد، بهانههايي كه براي دعوا ميآوردند مثلاً ميگفتند اسم خميني را ميآوريم هر كس صلوات نفرستد او را ميزنيم كه ما هم هيچوقت صلوات نميفرستاديم.
اعتراف به خيانت
پسازآن كه ماهيت واقعي صادقي جبلي لو رفت، مسئولين ارتش آزاديبخش سوابق خيانت بار غلامرضا صادقي جبلي را جلوي او گذاشتند، اين مزدور كه ديگر قادر به لاپوشاني سوابق خود نبود، به خيانت خود در زندان اعتراف كرد اما با تأکيد بر اينكه ميخواهد گذشته خيانتبار خود را جبران كند، تقاضا كرد كه به او اجازه داده شود در صفوف مجاهدين بماند و گذشتهاش را جبران نمايد. او خواست كه از سازمان اخراج نشود و طبق سنت معمول كه از سعهصدر مجاهدين برميآيد مجاهدين هم پذيرفتند و به درخواست وي جواب مثبت دادند كه در مناسبات بماند.
يکبار ديگر در سال ۸۰ وقتي به دليل شرايط بغرنج عراق، با همه افراد، بر سر انتخاب آگاهانه براي وارد شدن به شرايط نامتعين آينده عراق، اتمامحجت شد، صادقي جبلي طي گزارشي دراينباره نوشت:
«من در درون مناسبات كاري را انجام ميدادم كه ۳۷ سال شيخ و شاه نتوانسته بودند انجام دهند… من بالباس اعتماد يك چنين سازماني با نامردي و خيانت تمام از درون داشتم زيرساختهاي آن را خراب ميكردم…».
پس از جنگ آمريكا در عراق، غلامرضا صادقي جبلي بار ديگر با زير پا گذاشتن قول و تعهدش و خيانت مجدد، ماهيت واقعي خود را برملا نمود و خط رژيم و وزارت اطلاعات براي فروپاشي تشكيلات را در درون مناسبات مجاهدين دنبال كرد. يكي از اقدامات وي، اذيت و آزار نيروهاي جديدي بود که به ارتش آزاديبخش ميپيوستند. اين مزدور تلاش ميكرد با دروغپردازي و ايجاد بياعتمادي آنها را نسبت به مناسبات سازمان بدبين كرده و به بريدن از مبارزه بكشاند.
مزدور دوجانبه: نفوذي اطلاعات آخوندي و جاسوس اف بي آي
مزدور غلامرضا صادقي، بهصورت دوجانبه، علاوه بر جاسوسي و مزدوري براي وزارت اطلاعات، براي اف بي آي هم جاسوسي ميکرد. وي در دوره تحقيقات اف بي آي در اشرف و حين مصاحبه، قول همكاري به اف بي آي ميدهد و از طريق ارسال ايميل به مدت يک ماه، يعني تا زمان اخراجش از سازمان، به جاسوسي براي اف بي آي و در همان حال انتقال اطلاعات غلط براي شيطان سازي و پيشبرد خط رژيم ادامه ميداد.
اخراج از اشرف و ادامه مأموريت در تيف
جبلي در سال ۸۴، پس از برملا شدن ماهيت خمينيگرايانه و عملكردهاي خرابكارانه و خائنانهاش عليه مبارزه و در خدمت به رژيم، از تشكيلات اخراج شد و پس از طي مراحل قانوني به تيف (خروجي تحت كنترل نيروهاي آمريكايي) فرستاده شد.
در تيف ارتباط او با وزارت اطلاعات بهصورت مستقيم برقرار شد و در ارتباط با شبكه وزارت اطلاعات در تيف و همراه با عناصر خود فروختهيي مانند حسن پيرانسر، محمد رزاقي و محمد كرمي؛ مأموران شناختهشده وزارت اطلاعات خطوط و مأموريتهاي محوله را عليه مجاهدين و اشرف به اجرا ميگذارند.
مأموريت مزدوران در تيف، پيشبرد خطوط وزارت اطلاعات عليه مجاهدين و اشرف ازجمله با كارزار دروغپردازي عليه مناسبات دروني مجاهدين چه در برخورد با آمريکاييها و چه در فضاي داخلي تيف و چه در ارتباط با داخل و خارج كشور، تبليغ و تلاش براي فرستادن افراد تيف به ايران تحت حاكميت آخوندها، عضوگيري براي وزارت اطلاعات و گسترش شبكه وزارت در تيف و تبديل آن به چراگاه گشتاپوي آخوندي و… بود.
مزدور غلامرضا صادقي جبلي، بهموازات انجام مأموريتهاي وزارت اطلاعات، به خدمت افبيآي براي جاسوسي عليه مجاهدين، هم درآمده و بهعنوان دستمزد و جايزه خدماتش، پيشنهاد رفتن به آمريكا را دريافت ميكند، اما به خاطر پرونده بچه دزديش و احتمال دستگير شدن و استرداد به كانادا، با رهنمود وزارت اطلاعات، اين پيشنهاد را نميپذيرد و در انتظار بازگشت به نزد اربابش در ايران و كسب تكليف براي ادامه مأموريتهايش در تيف باقي ميماند.
بازگشت به دامن وزارت اطلاعات و شروع دور جديد مأموريتها
مأمور وزارت اطلاعات، غلامرضا صادقي جبلي به دستور وزارت اطلاعات به تهران برگشت و پس از توجيهات و آموزشهاي لازم براي انجام مأموريت در شعبه ديگري از گشتاپوي آخوندي به نام انجمن نجات و مشخصاً در شعبههاي تهران و اصفهان به خدمت گمارد. اين ارگان وزارت بدنام تماماً براي مقابله با مجاهدان اشرف و فشار و شكنجه خانوادههاي آنها ايجادشده و در استانها و شهرهاي مختلف شعبه دارد.
مأموريت شيطان سازي: ديدار مزدور بچهدزد با هيئتهاي خارجي در ايران
ديكتاتوري آخوندي براي مقابله بااعتبار بينالمللي مجاهدين و تلاش براي حفظ نام سازمان در ليستهاي ارتجاعي-استعماري، همواره از مزدورانش براي شيطان سازي و دروغپردازي عليه مجاهدين استفاده كرده است. رژيم در اين زمينه هم اين مزدور را به كار گرفت. او به خاطر سابقه زندگي در كانادا و آشنايي به زبان انگليسي، يكي از كساني بود كه بارها توسط اطلاعات آخوندي براي شيطان سازي عليه مجاهدين در رابطه با هيئتهاي خارجي مورداستفاده قرار گرفت.
در تاريخ ۶ آذر ۸۶ سايت نجات وزارت اطلاعات، خبر ديداري را كه رژيم براي يك هيئت پارلماني انگليس از شعبه اين نهاد گشتاپوي آخوندي در تهران ترتيب داده بود، تحت عنوان:«هيئت نمايندگي پارلماني بريتانيا از انجمن نجات در تهران ديدار کرد» منتشر نمود. مايك گِيپس، رئيس كميسيون خارجي پارلمان انگلستان، رياست اين هيئت را بر عهده داشت بنا به گزارش همين سايت وزارتي، غلامرضا صادقي جزو مزدوراني بود كه از طرف اين ارگان پوششي وزارت اطلاعات در ديدار با هيئت انگليسي شركت دادهشده بود.
جبلي همچنين در ديدار گروهي از مزدوران نجات رژيم، با يك هيئت پارلمان اروپا كه به ايران رفته بودند، شركت داشته است.
زابينه ماير لابي معروف رژيم در پارلمان اروپا، در دسامبر ۲۰۰۷ به همراه هيئت رابطه با ايران به رياست آنجليكابير (كه خود فعالترين لابي ديكتاتوري منفور آخوندي و مدافع سازش و مماشات با اين رژيم بود) درحاليکه «اِما نيكلسون»(لابي شناختهشده رژيم)، يكي ديگر از اعضاي اين هيئت بود به ايران سفرکرده و در تاريخ ۱۸ آذر ۸۶ با مزدوران وزارت اطلاعات در شعبه موسوم به انجمن نجات ديدار داشت.
اظهارات مايك گيپس رئيس كميسيون خارجي پارلمان بريتانيا در يك جلسه پارلماني در انگستان
مايك گيپس (Mike Gapes) رئيس كميته روابط خارجي مجلس انگلستان در بازگشت از سفر ايران, در جلسه استماع از كيم هاولز (Kim Howells) معاون وزير خارجه بريتانيا در امور خاورميانه, طي سؤالي درباره وضعيت و شرايط حذف نام مجاهدين از ليست سازمانهاي ممنوعه گفت: «موقعي كه ما به ايران رفتيم, من و مطمئناً ساير همكارانم از تعداد دفعاتي كه مقامات ايراني ميخواستند راجع به آنچه سازمان تروريستي مجاهدين خلق ميناميدند, صحبت كنند, شوكه شديم. آنها به طرز جنونآميزي راجع به سازمان مجاهدين خلق صحبت ميكردند و برنامهريزي كرده بودند كه ما هم دراينباره صحبت كنيم».
وي در قسمت ديگري از سخنانش بخش بيشتري از تلاشهاي رژيم را افشا كرد و گفت: «در ايران افرادي را نزد ما آوردند كه مدعي بودند بهتازگي از اشرف به ايران بازگشتهاند. بنابراين ما حرفهاي آنها را شنيدهايم ولي ميدانيم كه اين موضوع يك وجه ديگر هم دارد. كميته خارجه گزارشهاي كتبي در اين رابطه دريافت كرده است كه اطلاعاتي را در مورد تحقيقاتمان در اختيار ما قرار داده است».
مأموريت جديد: مراجعه به اشرف و پروندهسازي عليه مجاهدين
پس از اتمام دورههاي آموزشي و پايان مأموريت در ايران در چارچوب شعبه نجات وزارت اطلاعات، گشتاپوي آخوندي مأموريت ديگري براي غلامرضا صادقي تعيين ميکند: مراجعه به اشرف و پروندهسازي براي مجاهدين در قضاييه عراق
در تاريخ ۲۱ اسفند ۸۶ صادقي جبلي همراه دو مأمور ديگر وزارت اطلاعات به نامهاي اصغر فرزين و علي بيگلري با پاسپورت ايراني به شماره ۱۱۰۲۹۳۶۴ (تاريخ صدور ۱۷ اسفند ۸۵) به عراق اعزام شد و در هتل منصور بغداد كه توسط سفارت رژيم در اختيار مأموران اطلاعات قرار ميگيرد، مستقر گرديد. مهرهايي كه در پاسپورت مزدور صادقي جبلي زدهشده، نشان ميدهد كه نامبرده طي يك سال سه بار براي مأموريتهاي محوله به خارج كشور فرستادهشده است.
مأمور اطلاعات آخوندي غلامرضا صادقي جبلي، پس از اعزام به عراق، در هتل منصور بغداد مستقر شد. تعداد ديگري از مأموران وزارت اطلاعات از كشورهاي اروپايي و كانادا، ازجمله: مسعود خدابنده، مهدي خوشحال، علياکبر راستگو، رضا اكبري نسب، مصطفي محمدي، عليرضا بشيري، الهام نوروزي، تيمور ختار از ايران و… در هتل منصور بغداد مستقر ميشوند تا طرحهاي جديدي را عليه شهر اشرف و راه انداختن جنگ رواني عليه مجاهدان اشرف به مرحله اجرا بگذارند، آنها تحت امر پاسدار كاظمي قمي سفير سابق رژيم در بغداد و زير چتر ديپلمات تروريستهاي نيروي تروريستي قدس عمل ميکردند.
يكي از سايتهاي زنجيرهيي وزارت اطلاعات در ۴ آوريل ۲۰۰۸ (۱۶ فروردين ۸۷) از مأموريت اين تيم اعزامي از تهران خبر ميدهد.
بازداشت در مقابل درب اشرف
در همين مأموريت بود كه غلامرضا صادقي در روز ۱۱ مارس ۲۰۰۸ (۲۱ اسفند ۸۶) به همراه مزدور ديگري به نام بتول سلطاني و شماري ديگر از مأموران اعزامي از ايران، به درب اشرف مراجعه ميکند. مأموريت آنها، جنجالآفريني و پروندهسازي عليه مجاهدين در چارچوب اتهامات رايج آخوند ساخته بود. نيروهاي حفاظت اشرف از اين مزدوران ميخواهند كه منطقه استحفاظي اشرف را ترك كنند و متعاقباً در پي اطلاع و حضور پليس محلي درصحنه، مزدور صادقي كه درصدد فرار برآمده بود، دستگير ميشود و به او دستبند ميزنند و با خفت و خواري از جلو اشرف ميبرند.
غلامرضا صادقي جبلي يكي از مأموراني است كه وزارت اطلاعات براي پيشبرد كارزار شيطان سازي عليه مجاهدين و مقاومت ايران در پارلمان اروپا به كار ميگيرد. صادقي در ارتباط با محمد صفايي عنصر اطلاعاتي و رابط سفير رژيم در بلژيك و پارلمان اروپا است و از طريق زابينه ماير، لابي رژيم در پارلمان اروپا، امكان ورود و تردد در داخل پارلمان دارد. كارش در پارلمان اروپا هم لجن پراكني و دروغپردازي عليه مجاهدين است.
زابينا ماير لابي اصلي رژيم در پارلمان اروپاست كه در ارتباط دائم با سفارت رژيم است او هيچ فرصتي را براي حفظ منافع رژيم آخوندي و ضديت با مقاومت ايران از دست نميدهد. ازجمله خدمات اين فرد براي ديكتاتوري آخوندي، واسطهگري براي واردکردن مأموران وزارت اطلاعات به پارلمان اروپاست.
در تاريخ ۹ دسامبر زابينه ماير چند تن از مزدوران ازجمله غلامرضا جبلي، بتول سلطاني، محمدحسين سبحاني را به داخل پارلمان ميبرد. در اين روز قرار بود مزدور بتول سلطاني در جلسه گروه رابطه با ايران سخنراني كند، اما حضور وي در اين جلسه باعث اعتراض تعدادي از نمايندگان ميشود و بدين ترتيب مزدور نامبرده، امكان سخنراني پيدا نميكند و تنها به گرفتن عكس همراه با همكارش مزدور صادقي در كنار زابينه ماير بسنده ميکند.
مزدور غلامرضا صادقي و مزدور بتول سلطاني با سابينا ماير، (نفر دوم از سمت راست) لابي شناختهشده رژيم در پارلمان اروپا
شركت در نمايش وزارت اطلاعات در رسانه انگليسيزبان آخوندها به نام پرس تي وي
توطئه ايجاد هياهو تحت عنوان خانواده، با سوءاستفاده از فرزند يكي از ساكنان اشرف
يكي از توطئههايي كه رژيم آخوندي براي به تسليم كشاندن مجاهدان اشرف به كار ميگيرد، به خدمت گرفتن اعضاي خانواده آنها و استفاده از آنها براي تحتفشار گذاشتن مجاهدان اشرف است.
روز ۲ خرداد ۱۳۸۷وزارت اطلاعات براي اعمال فشار و به تسليم كشاندن آقاي مرتضي اكبري نسب، از مجاهدان اشرف، از رضا اكبري نسب، كه به خدمت خود درآورده، همراه با مزدور غلامرضا صادقي جبلي استفاده كرد و دختر آقاي مرتضي اكبري نسب را كه مقيم آلمان بود، به اين منظور به عراق كشاند و تلاش كرد با ايجاد شانتاژ و جنجال با مسئولين انتظامات در ورودي اشرف درگيري ايجاد كند و آن را براي بهرهبرداري و پروندهسازي عليه ساكنان اشرف مورداستفاده قرار دهد. زماني که نيروهاي ائتلاف حفاظت كننده از شهر اشرف متوجه شدند كه مأموران وزارت اطلاعات قصد درگيري دارند، به آنها هشدار داده و آنها را از منطقه حفاظتي شهر اشرف اخراج ميکنند.
مقاومت ايران بارها مأمور وزارت اطلاعات غلامرضا صادقي جبلي را افشا و به ايرانيان و همچنين مقامات كشورهاي اروپايي معرفي كرده است. در پي اين افشاگريها سرانجام در دسامبر ۲۰۱۰، غلامرضا صادقي جبلي توسط پليس بينالملل (انترپل) در بلژيك دستگير شد و به كانادا مسترد گرديد و نهايتاً در ۲۶ ژوئن ۲۰۱۲(۶ تير ۹۱)، دادگاه عالي انتاريو پس از محاكمه وي، نامبرده را به جرم بچه دزدي و فرستادن او به ايران تحت حاكميت سركوبگر آخوندها به ۲۲ ماه زندان و ۲ سال حبس تعليقي محكوم كرد. اين سوختن تمامعيار يكي از مأموران نفوذي وزارت اطلاعات بود.